as sky falls | ||
|
دخترک برگشت چه بزرگ شده بود پرسیدم: پس کبریت هایت کو ؟ پوزخندی زد. گونه اش آتش بود، سرخ، زرد ... گفتم: می خواهم امشب با کبریت های تو، این سرزمین را به آتش بکشم ! دخترک نگاهی انداخت، تنم لرزید ... گفت: کبریت هایم را نخریدند سال هاست تن می فروشم ... نظرات شما عزیزان: [ 30 مهر 1391 ] [ 20:52 ] [ سارا ]
|
|
[ طراحی : بیاتو اسکین ] [ Weblog Themes By : Bia2skin ] |